درباره زاهدان
زاهِدانْ یکی از کلانشهرهای ایران و مرکز استان سیستان و بلوچستان است. این شهر نام پیشین آن «دُزْدابْ» بوده که در زمان رضا شاه به «زاهدان» تغییر یافتهاست. زاهدان از سمت شمال به شهرستان زابل و، از سمت جنوب به شهرستان خاش، از سمت شرق به کشورهای افغانستان و پاکستان و از سمت غرب به شهرستان فهرج و کویر لوت محدود شدهاست. عموم ساکنان این شهر به زبان فارسی به گویش سیستانی و زبان بلوچی سخن میگویند و پیرو دین اسلام هستند.
آب و هوای زاهدان در بیشتر روزهای سال گرم و معتدل است. تنها در شبهای تابستان آب و هوای این شهر رو به سردی میگراید. آب آشامیدنی زاهدان لولهکشی بوده و از طریق چاههای نیمهعمیق پیرامون شهر و آب انتقالی از چاه نیمه های زهک تأمین میگردد. زاهدان بهجهت مرزیبودن، از موقعیت تجاری و نظامی ویژهای برخوردار است؛ به گونهای که از یکسو راهآهن پاکستان که از مرز میرجاوه وارد ایران میشود و از سوی دیگر راهآهن سراسری ایران به این شهر منتهی میشود.
زاهدان شهری نوبنیاد است که در ۵۱۷ کیلومتری شرق شهرکرمان و نیز در نزدیکی کشور پاکستان واقع شدهاست. این شهر از طریق راه زمینی از سمت شمال به مشهد و از سمت جنوب به چابهار مرتبط شده و همچنین دارای ایستگاه راهآهن و فرودگاه بینالمللی است. زاهدان از لحاظ مختصات جغرافیایی در ۶۰ درجه و ۵۱ دقیقه و ۲۵ ثانیهٔ طول شرقی و ۲۹ درجه و ۳۰ دقیقه و ۴۵ ثانیهٔ عرض شمالی واقع شدهاست. اختلاف زمان زاهدان با تهران ۳۶+ دقیقه و با گرینویچ ۲۴۶+ دقیقهاست.
== وجه نامگذاری ==به گفته ی فرری زاهدان زیباترین دانشگاه ایران را دارد و فرری به علت کار پدرش در زاهدان مستقل است افراد کهنسال زاهدان در توجیه چگونگی اطلاق واژهٔ «دُزدابْ» به این شهر، بر این عقیدهاند که در گذشته در برخی از نقاط این منطقه، چشمه هایی از زیرزمین بیرون آمده و برروی زمین جاری شده و سپس در فاصلهای نه چندان دور بار دیگر به زیرزمین فرومیرفتهاند. از همینروی این روستا را دزداب نامیدهاند.
به عقیدهٔ برخی دیگر، پیشتر در محل شهر کنونی زاهدان چاه آبی بود که زمینهای پیرامون آن را جنگلهای انبوه تاغ و گز پوشانده بود. در همین دوران برخی از دزدان و راهزنان به کاروانهایی که از این مکان عبور میکردند، هجوم آورده و اموال آنان را به غارت میبردند. بعدها در این محل قناتی حفر شد و روستای کوچکی در اطراف آن تشکیل شد که به «دزداب» معروف شد.
واژهٔ «زاهدان» که در سال ۱۳۰۸ خورشیدی، در زمان رضاشاه به این شهر اطلاق شد، در لغت به معنی «شهر پرهیزگاران» است.
در آن سال پس از پایان دادن به ناامنیهای ایجادشده توسط دوستمحمدخان بارکزایی بهدست تیمسار امانالله جهانبانی، رضاشاه از راه بیرجند و زابل به دزدآب سفر کرد. در این سفر امیر شوکتالملک علم، سردار قائنات، و سردار مجلل نیز همراه او بودند. به روایتی رضاشاه در راه از شوکتالملک علم درباره وجود ویرانههای شهری آباد و قدیمی در نزدیکی دزدآب به نام زاهدان خبردار میشود و پس از رسیدن به شهر تصمیم به زنده کردن این نام قدیمی میگیرد و آن را برای دزدآب برمیگزیند.